09193788587

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

0216670

انواع دیجیتال مارکتینگ کدامند؟

۷ مدل دیجیتال مارکتینگ کدامند؟

انواع دیجیتال مارکتینگ به طور گسترده شامل موارد و دسته بندی‌های زیر می باشد:

  • بهینه سازی موتور های جستجو یا همان SEO
  • پرداخت به ازای کلیک یا همان CPC
  • بازاریابی محتوا یا همان کانتنت مارکتینگ
  • ایمیل مارکتینگ
  • بازاریابی رسانه های اجتماعی یا همان سوشال مدیا مارکتینگ
  • بازاریابی موبایلی
  • آنالیتیکس یا تجزیه و تحلیل بازاریابی

در دهه گذشته دیجیتال مارکتینگ به بخشی ضروری در استراتژی کلی بازاریابی شرکت ها تبدیل شده است. دیجیتال مارکتینگ به کسب و کار ها این امکان را داده است که پیام های خود را به مخاطبان مشخص برسانند. همچنین می توانند افرادی را که به محصول یا خدمات آنها علاقمند هستند، به صورت مستقیم بازاریابی کنند. دیجیتال مارکتینگ در برگیرنده طیف گسترده ای از استراتژی های بازاریابی و تکنولوژی برای دسترسی به مشتریان به صورت آنلاین است.

به نظر می رسد که دیجیتال مارکتینگ یک دنیای جدید است. در واقع دیجیتال مارکتینگ مبتنی بر قواعد سنتی بازاریابی است اما هم نیازمند دانش بنیادین بازاریابی است و هم دانش تکنیکال.

رسانه های سنتی روش خوبی برای دسترسی به طیف گسترده ای از مشتریان هستند. در حالیکه دیجیتال مارکتینگ قابلیت دسترسی به مخاطبان خیلی خاص را فراهم می کند. نکته اینجاست که بسته به نوع مخاطب هدف، برخی از کانال ها از دیگر کانال ها موثر تر هستند.

انواع دیجیتال مارکتینگ 

در این بخش به 7 مورد از محبوب ترین انواع روش های دیجیتال مارکتینگ اشاره می کنیم.

 بهینه سازی موتور های جستجو (SEO)

هدف سئو رتبه بندی بالاتر یک کسب و کار در نتایج جستجوی گوگل و در نهایت افزایش ترافیک از طریق موتور های جستجو برای وبسایت آن کسب و کار است. بدین منظور بازاریابان سئو در مورد کلمات و عباراتی که مشتریان سرچ می کنند ، تحقیق کرده و از این کلمات و عبارات در تهیه محتوای خود استفاده می کنند.

طبق گزارشی که وبسایت ماز (MOZ) ، یک وبسایت پیشرو در نرم افزار های سئو، ارائه می دهد، سئو در بر گیرنده موارد زیادی است. شامل کلماتی که در صفحات وبسایت شما قرار دارد، نحوه لینک دهی سایر سایت ها به سایت شما و ساختار وبسایت شما.

به نظر شما چه مواردی می تواند باعث بهبود سئو وبسایت شما شود؟ یکی از چیزهایی که باعث چالش برانگیز شدن سئو می شود، این است که پاسخ به این سوال به گوگل و الگوریتم های آن بستگی دارد. با در نظر داشتن این موضوع، در این قسمت به برخی از مهم ترین مواردی که استراتژیست های سئو و بازاریابان باید در مورد سئو بدانند اشاره می کنیم:

ایندکس سازی محتوا

اینکه به موتورهای جستجو اجازه دهید که به طور واضح محتوای وبسایت شما را بخواند نکته بسیار مهمی است. این کار را می توانید با اضافه کردن تگ آلت به تصاویر، و توضیح متنی به محتوای ویدیویی و صوتی انجام داد.

ساختار خوب لینک ها

موتور های جستجو باید بتوانند در ساختار وبسایت شما بخزند و کل محتوای شما را به راحتی پیدا کنند. موارد زیادی وجود دارد که یک متخصص سئو می تواند برای شکل دهی مناسب لینک ها، URL ها و نقشه سایت  انجام دهد تا دسترسی آن ها را برای خزنده های سایت راحت تر کند.

کلمات کلیدی و هدفمندی کلمات کلیدی

به کار گیری درست کلمات کلیدی. به عنوان مثال کلمه کلیدی که وبسایت شما می خواهد در آن پیدا شود، در هدر و محتوای شما یکی از بنیاد های اساسی سئو است. پر کردن محتوا با تعداد زیادی کلمات کلیدی و مترادف کلمات کلیدی کار درستی نیست. نوشتن محتوای با کیفیتی که از کلمات کلیدی در هدر و تعدادی کیوورد در صفحات قابل خز

ش استفاده می کند، گزینه بهتری است و باعث بهبود صفحات وبسایت شما در نتایج جستجو می شود.

پرداخت به ازای کلیک (CPC) یا (PPC)

پرداخت به ازای کلیک به تبلیغات پولی و نتایج تبلیغاتی موتورهای جستجو اشاره دارد. CPC یک فرم کوتاه مدت از دیجیتال مارکتینگ است. به این معنی که تا هزینه ای پرداخت نکنید تبلیغی وجود نخواهد داشت. CPC یا PPC هم مانند سئو باعث افزایش ترافیک سایت یک کسب و کار آنلاین می شود.

پرداخت به ازای کلیک شامل این موارد می شود: تبلیغاتی است که در بالا و سمت راست صفحه نتایج جستجو، تبلیغاتی که در حین بازدید از صفحات یک وبسایت، تبلیغاتی که قبل از ویدیو های یوتیوب، و تبلیغاتی که در اپلیکیشن های موبایلی می بینید.

یکی دیگر از تفاوت های پرداخت به ازای کلیک با سئو این است که شما صرفاً بابت نتیجه هزینه می کنید. در یک مدل معمولی PPC مانند کمپین های گوگل ادوردز شما فقط زمانی هزینه پرداخت می کنید که یک نفر روی تبلیغ شما کلیک کند و وارد وبسایت شما شود. هزینه ای که می بایست برای تبلیغات در نتایج جستجو پرداخت کنید در درجه اول به این بستگی دارد که کلمات کلیدی شما تا چه حد رقابتی هستند. کلمات کلیدی پر رقابت ( کلمات کلیدی که بسیار از افراد آن را جستجو می کنند و سایت های بسیاری با جستجوی آنها وجود دارد) گران تر بوده و کلمات کلیدی کم رقابت تر ارزان تر هستند.

در هنگام تنظیم یک کمپین پرداخت به ازای کلیک همچنین می توانید انتخاب کنید که تبلیغات شما برای کل کاربران در سراسر دنیا نمایش داده شود و یا تنها کاربران یک منطقه جغرافیایی مشخص. اگر یک کسب و کار فیزیکی دارید این قابلیت به شما کمک می کند که پول خود را با نمایش تبلیغات به کسانی که در نزدیکی کسب و کار شما نیستند، هدر ندهید.

بازاریابی سوشال مدیا

بازاریابی سوشال مدیا

بازاریابی سوشال مدیا به هر فعالیتی گفته می شود که یک کسب و کار از طریق کانال های سوشال مدیا انجام می دهد. تقریباً همه افراد با رسانه های اجتماعی آشنایی دارند. اما بازاریاب ها باید نسبت به رسانه های اجتماعی رویکردی یکپارچه و استراتژیک داشته باشند. سوشال مدیا مارکتینگ چیزی فراتر از پست گذاشتن در شبکه های اجتماعی و پاسخ دادن به کامنت ها است.

برای اینکه فعالیت شما در سوشال مدیا موثر باشد از همان ابتدا تلاش ها باید هماهنگ شده و منسجم باشند. اگر یک فرد واقعی پشت پست های شما نباشد مخاطبان به سرعت این موضوع را خواهند فهمید.

بازاریاب های رسانه های اجتماعی نباید از سایر فعالیت های بازاریابی منفک و جدا باشند. بازاریاب های شبکه های اجتماعی باید با تیم گسترده بازاریابی شرکت همکاری داشته باشند تا پیام خود را در کلیه پلتفرم های آنلاین و آفلاین هماهنگ کنند. بدین صورت همه بخش های یک برند یک داستان واحد را ارائه می دهند.

بخش حیاتی از بازاریابی سوشال مدیا تجزیه و تحلیل است: بازاریاب های شبکه های اجتماعی باید در تجزیه و تحلیل عملکرد پست های خود و تدوین استراتژی های مبتنی بر اطلاعات هوشمندانه عمل کنند. یک دلیل دیگر برای اینکه بازاریاب ها می بایست به طور مداوم کمپین های خود را اندازه گیری و بررسی کنند این است که این اطلاعات به آنها کمک می کند که به مدیران خود نشان دهند که تلاش های آنها منجر به تعامل کاربران با برند و در نهایت تبدیل آنها به مشتری و خلق ارزش شده است.

به عبارت دیگر بازاریابی شبکه های اجتماعی چیزی بسیار پیچیده تر از مدیریت صفحات سوشال مدیای شخصی خودتان است. این امر نیازمند ترکیبی است از تفکر خلاق و هدفمند و استراتژی مبتنی بر اطلاعات. بازاریابی سوشال مدیا برای متخصصانی که به ترکیب این دو مورد علاقمندند مناسب است.

بازاریابی محتوا

در بازاریابی محتوا از روایت گویی و به اشتراک گذاری اطلاعات برای افزایش آگاهی برند استفاده می شود. در نهایت هدف بازاریابی محتوا وا داشتن خواننده به انجام کاری در جهت مشتری شدن است. کاری مانند در خواست اطلاعات بیشتر، ثبت نام در لیست ایمیل ها یا خرید کردن. محتوا می تواند شامل پست های بلاگ، منابعی مانند مقالات و کتاب های الکترونیکی، ویدیو، پادکست و مورد بسیار بیشتری باشد.

به طور کلی بازاریابی محتوا می بایست در درجه اول برای مشتری ارزش آفرینی کند نه اینکه صرفا برند را تبلیغ کند و برای فروش تلاش کند. کانتنت مارکتینگ یعنی ساخت یک ارتباط پایدار و و قابل اعتماد با مشتریان که منجر به تعداد زیادی خرید توسط آنها در طول زمان شود نه اینکه خرید فقط یک بار اتفاق بیفتد.

کانتنت مارکتینگ در همزیستی با سایر روش های دیجیتال مارکتینگ کار می کند: بازاریابی محتوا راهی است برای قرار دادن عبارت های سرچ سئو در محتوای جدید وبسایت. محتوای تولید شده می تواند به عنوان پست در سوشال مدیا به اشتراک گذاشته شود و یا در ایمیل مارکتینگ منتشر شود.

بر خلاف استراتژی پرداخت به ازای کلیک، بازاریابی محتوا یک استراتژی بلند مدت است. بازاریاب ها در طول زمان کتابخانه ای از محتوا می سازند ( شامل متن، ویدیو، پادکست و غیره) که همچنان کاربران را از طریق موتور های جستجو به وبسایت می آورد.این کتابخانه محتوا همچنین به افزایش دانش شما از برند کمک کرده و وجهه شما را به عنوان یک منبع اطلاعاتی بالا می برد. و اگر کاربران در حال بازدید از وبسایت شما باشند شما را برای وقتی که تصمیم به خرید داشته باشند به خاطر می سپارند.

ایمیل مارکتینگ

ایمیل مارکتینگ

علیرغم ظهور سوشال مدیا، برنامه های موبایلی و سایر کانال ها، ایمیل مارکتینگ همچنان یکی از موثر ترین تکنیک ها در دیجیتال مارکتینگ است. ایمیل مارکتینگ می تواند بخشی از استراتژی بازاریابی محتوا باشد که به مشتریان ارزش ارائه می دهد و در طول زمان مخاطبان را به مشتری تبدیل می کند.

نرم افزار های ایمیل مارکتینگ، مقیاس های تحلیل مختلفی ارائه می دهند. اما دو مورد از این مقیاس ها که همیشه بازاریابان برای بهبود آن در تلاش هستند عبارتند از نرخ باز کردن- درصد دریافت کنندگان ایمیلی که آن را باز می کنند- و نرخ کلیک – تعداد دریافت کنندگانی که ایمیل را باز کرده و روی لینک موجود در آن کلیک می کنند.

بازاریاب ها می توانند کار های زیادی برای جذاب شدن شدن ایمیل ها برای کاربران و همچنین افزایش درصد باز شدن ایمیل ها توسط کاربران انجام دهند. این کار ها می توانند شامل موارد زیر باشند:

ایجاد حس اضطرار

نوشتن متنی در ایمیل که به کاربران بگوید که زمان یک پیشنهاد ویژه رو به اتمام است و یا تعداد محدودی از این پیشنهاد ها باقی مانده است، باعث می شود که تعداد افرادی که کلیک کرده و وارد وبسایت شما می شوند افزایش یابد.

شخصی سازی ایمیل

اگر در عنوان ایمیل خود نام گیرنده را بگذارید نرخ باز شدن و نرخ کلیک ایمیل بالا می رود. (مثلاً، مریم عزیز! برای شما پیشنهاد ویژه ای داریم.)

توجه به ترجیحات گیرنده

به کاربران اجازه دهید که مشخص کنن که هر چند وقت یک بار تمال دارند که از سوی شما ایمیل دریافت کنند. این کار باعث می شود که افراد در لیست ایمیل شما مشترک شوند و روی ایمیل شما کلیک کنند.

بازاریابی موبایلی

این مدل از دیجیتال مارکتینگ بر دسترسی به مخاطب هدف از طریق موبایل و تبلت تمرکز دارد. در بازاریابی موبایلی می توان از طریق پیام کوتاه، سوشال مدیا، وبسایت ها، ایمیل و اپلیکیشن های موبایلی به افراد دسترسی پیدا کرد. بازاریاب ها می توانند پیشنهادات و محتوای ویژه خود را در یک منطقه جغرافیایی خاص و یا در یک زمان خاص ارسال کنند. مثلاً هنگامی که مشتری وارد یک فروشگاه یا یک رویداد می شود.

افراد روزانه حدوداً 5 ساعت از وقت خود را صرف در گوشی موبایل خود سپری می کنند. این عدد روز به روز هم در حال افزایش است. افراد امروزه حتی بیشتر از مرورگر های موبایلی اغلب زمان خود را در اپلیکیشن های موبایلی سپری می کنند. افراد این روزها بیشتر از تماشای تلوزیون در موبایل هایشان وقت صرف می کنند.

بر اساس گزارش ها، درصد زیادی از خریداران به نوعی در فرایند خرید خود با گوشی موبایل سر و کار دارند. چه در مرحله جستجوی برای خرید، مقایسه قیمت ها و یا تکمیل فرایند خرید.

بازاریاب ها می دانند که باید پیام خود را به جایی ارسال کنند که مشتری در آن حضور داشته باشد. پس چه جایی بهتر از موبایل های مشتریان بالقوه.

تجزیه و تحلیل بازاریابی

تجزیه و تحلیل بازاریابی

یکی از مهم ترین مزیت های دیجیتال مارکتینگ این است که به شدت قابل پیگیری و قابل اندازه گیری است. امروزه استفاده از آنالیتیکس ها به بازاریاب ها اجازه می دهد که رفتار کاربران را در جزیی ترین سطوح رصد کنند: چند مرتبه روی یک لینک کلیک کرده اند، چه مدت زمانی را در یک صفحه از سایت سپری می کنند، هر چند وقت یک بار ایمیل ها را باز می کنند، و بسیاری موارد دیگر.

اما حجم زیادی از اطلاعات موجود در مورد عملکرد دیجیتال مارکتینگ مثل نوشیدن آب از شلنگ آتشنشانی می باشد. بازاریاب ها باید دقیقا درک کنند که این اطلاعات به چه معنا بوده و چگونه می بایست استراتژی را شکل دهند.

تجزیه و تحلیل نه تنها به بازاریابان اجازه می دهد که چه کمپینی برای مصرف کنندگان موفق تر است تا پیام های بازاریابی خود را منطبق با آن تنظیم کنند بلکه از طریق آن می توانند ارزشمندی خود را به شرکت نشان دهند. درک این اطلاعات و استفاده از آنها در تصمیم گیری های استراتژیک بخش مهمی از فعالیت دیجیتال مارکتر ها بوده و این کار آن ها را از سایر همتایان خود متمایز می کند.

ابزارهای زیادی برای اندازه گیری موفقیت کمپین های دیجیتال مارکتینگ وجود دارد. ممکن است بازاریاب ها از ترکیبی از این ابزار ها بسته به نیاز و نوع مخاطب خود استفاده کنند. یکی از پر استفاده ترین ابزار های تجزیه و تحلیل بازاریابی گوگل آنالیتیکس است.

داشتن یک آنالیتیکس خوب و دقیق و آگاهی از نحوه تفسیر آن می تواند به بازاریاب ها کمک کند که خیلی سریع جلوی شکست را بگیرند و کمپین هایی که خوب کار نمی کنند را متوقف کرده و کمپین های بهتری را حول مفهومی که موفقیت آن تضمین شده باشد راه اندازی کنند. آنالیتیکس ها تنها برای اندازه گیری کمپین ها مورد استفاده قرار نمیگیرند بلکه باعث بهبود کمپین ها نیز می شوند.

مقاله پیشنهادی : آیا بازاریابی هوش مصنوعی گام بعدی برای کسب و کار شماست؟

مهارت های دیجیتال مارکتینگ

دیجیتال مارکترها از تیم بازاریابی گسترده تر و اهداف استراتژیک شرکت از طریق اجرای استراتژی های بازاریابی در فضای آنلاین پشتیبانی می کنند. دیجیتال مارکتر ها تلاش می کنند که صدای مشتری باشند. و به آنها کمک می کنند که بدانند چگونه باید با یک برند به صورت دیجیتال در تعامل باشند.

بازاریاب های دیجیتال به صورت استراتژیک از کانال های برند برای به حداکثر رساندن سرمایه گذاری، افزایش ترافیک و نرخ تبدیل و مدیریت محتوای دیجیتال یکپارچه استفاده می کنند.

نیاز به اینکه همیشه در جایی که مشتری حضور دارد حضور داشته باشیم باعث شده است که دیجیتال مارکتر ها مسئولیت مهمی در هماهنگی با تغییرات در تکنولوژی، سوشال مدیا و نرم افزار ها داشته باشند.

تکنولوژی به سرعت در حال تغییر است. سوشال مدیای محبوب امروز ممکن است یک سال دیگر به دست فراموشی سپرده شود. اما بسیاری از قواعد پایه ای بازاریابی یکسان باقی می مانند.

یک اصل بنیادی بازاریابی برقراری ارتباط از طریق یک پیام بازاریابی با مخاطب هدف است. ما نه تنها با هم تیمی های خود بلکه باید باید مشتریان، مجریان و افراد دیگر نیز در ارتباط باشیم. بدون مهارت های ارتباطی قوی پیام شما به گونه ای که انتظار دارید به دست مخاطبان هدف شما نخواهد رسید.

از آنجا که دیجیتال مارکتینگ یک فضای به سرعت در حال تغییر است، به روز بودن در مورد استراتژی های جدید نو ظهور برای شرکت ها ضروری است. راه های زیادی برای این موضوع وجود دارد. مسئولیت برخی از این روش ها با دیجیتال مارکتر ها و برخی دیگر با سایر دپارتمان ها می باشد.